عرفان عرفان ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

عرفان جون

شب یلدا و سرماخوردگی عرفانم

1393/6/10 2:11
نویسنده : مامان زهره
1,023 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 92/09/30

امشب ؛ شب یلداست و دلم از صبح گرفته چون عرفان جونم مریض شده و مسری هستش باید تنها تو خونه باشیم و شب بلند یلدا رو صبح کنیم.

وای چه بد ... آخه هر سال خونه بابااینا با بچه ها چقدر خوش میگذروندیم.

به مامانم زنگ زدم و احوالشون رو جویا شدم و یه آماری گرفتم که گفت همه جمعن و ناراحت نباشم و بچه است که دیگه تا بزرگ بشه کلی اذیت و نگهداری لازمه ... ولی شام نخورید براتون میفرستم ؛ منم تو دل گفتم مادر جان شام داریم و شام نمیخوام ولی خودتون رو میخوام...

تقریبا نیم ساعت بعد تلفن زنگ در خونمون رو زدن و تا توی آیفون مامان اینارو دیدم گفتم ای خدای من چه زود صدامو شنیدی ... مامان اینا اومدن خونه ما و طفلکی ها شامشونم آورده بودن...

باباحسین هم برای دلخوشی من هندوانه و انار و آجیل خریده بود و همه چی برای یه شب یلدای بیادموندنی آماده شد ولی یهویی و بدون هماهنگی و خارج از انتظار من ... که از صبح در فکر تنهایی و ناامید بودم...

مامان خوبم این گل تقدیم به شما که بازم گل کاشتی و تنهام نزاشتی عزیزم

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان آرتین(الهه)
18 شهریور 93 11:29
سلام عزیزم.بابت تاخیرم عمیقا عذرخواهی میکنم. خصوصی
مامان آرمینا
22 مهر 93 15:20
چه سوپرایز خوبی.عجب میز شب یلدای خوشمزه ای
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عرفان جون می باشد