تاسوعا و عاشورای 92 در شهر رشت
92/08/22-25
امسال بخاطر شیطنتهای فراوان عرفانم نه من و نه باباحسین نتونستیم هیچ هیاتی شرکت کنیم و بهمین خاطر تصمیم گرفتیم بریم سفری که هم از شر هوای تهران راحت بشیم و هم غصه خونه نشستنمون و هیات نرفتنمون رو نخوریم و رفتیم شهر رشت و سفر خوبی هم شد.
روز تاسوعا هیاتها از مقابل مهمانسرامون رد میشدن و بخاطر بارونی بودن هوا مجبور بودیم از بالا و پشت پنجره تماشا کنیم ولی خیلی جالب بود خصوصا برای عرفانم ؛
آقایون جلوی هیات زنجیر میزدن و خانومها هم سینه زنون پشت هیات میرفتن و جالبتر از همه بعضی پرچمها دست دخترخانمها بود و خیلی برامون عجیب بود و بعضی هیاتها اسارت خانواده امام حسین (ع) رو شبیه میکردن و خیلی غمگین و ناراحت کننده بود.
بعدازظهر رفتیم بیرون و مقابل مسجدجامع رشت خیلی مراسم خوبی اجرا میکردن و حسابی اشکمون رو در آوردن و ...
نماز ظهر عاشورا رو بهمراه عرفانم در مسجدجامع رشت خوندم و عرفانم خیلی شیطنت کرد و سر بطری دوغ با یه آقاپسری دعواش شد و بحد گازگرفتن هم رسید و منم سر نماز و کاری از دستم بر نمی اومد و بعدشم هم رفتیم حیاط و برای غذای نذری کلی صف ایستادم ولی چون عرفانم قیمه دوست داشت همه رو تحمل کردم و انصافا هم خوشمزه بود...خدا قبول کنه ان شاله
عرفانم لباس عزای امام حسین تن کرده ولی در حال فوتبال بازی
*** سقای من ؛ عرفان من ***
*** عرفانم در حال تماشای هیاتهای عزاداری ***
***عرفانم بر سر مزار شهدای گمنام مسجدجامع رشت***