عرفان عرفان ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

عرفان جون

اتفاق خیلی خیلی وحشتناک

1392/12/16 13:08
نویسنده : مامان زهره
355 بازدید
اشتراک گذاری

 (شنبه - 92/01/24)

امروز از شرکت برگشتیم و باباحسین در خونه رو باز کرد و منم داخل شدم تا کیفم رو که خیلی سنگین بود بزارم روی مبل و سریع برگردم تا عشقم رو بیارم داخل خونه ... ولی عرفان جونم شیطنتش گل کرده بود و پله هارو بالا میرفت و تا منو دید هول کرد و شروع کرد دویدن به بالا که تعادلش رو از دست داد و از پله 4 طبقه بالا رو به پایین با صورت پرت شد و دویدن منم هیچ تاثیری نداشت و نتونستم بگیرمش و اتفاقی که نباید میافتاد ، افتاد

عزیزم با بینی خورده بود زمین و خونریزی بینی اش بند نمی یومد و خیلی بدجوری ضرب دیده بود ...

فردا تولد حضرت زهراست و واقعا ایشون به دادم رسید چون سهل انگاری من بود و اگر خدای ناخواسته اتفاقی میافتاد اصلا خودم رو نمی بخشیدم ...

خداروشکر بعد از یکی دو ساعت خیلی خیلی بهتر شدی و خونریزی بینی ات کاملا قطع شده و اصلا اثری از درد و ناله ات نبود ...

خدایا ازت ممنونم که آبرومو خریدی و عرفانم رو از بلاهایی که در کمینش بود نجاتش دادی ... ممنونتم خداااااااااا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان فتانه
18 آبان 92 11:50
وای خداروشکر که هیچی نشد و بخیر گذشت
مامان امین
18 آبان 92 12:32
وااااااااااااای خدارو شکر که چیزیت نشده عرفان جون. زهره جون مطمئنی که فردا تولد حضرت زهراست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ماماطهورا
18 آبان 92 13:10
سلام خانومي ممنون كه بهم سرزدي وخداروشكر كه اتفاقي نيوفتاده يه صدقه اي بده راستي تو مطلبت نوشتي فردا تولد حضرت زهراست خانومي كوتا تولد حضرت زهرا تو اين ايام عزاداري ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نیلوفر
20 آبان 92 12:28
__████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█ ________█ _______█ دوستت دارم عروسک
مامان حسام كوچولو
20 آبان 92 18:37
بازم خدا رو شكر كه به خير گذشته . ممنون كه به ما سر زديد انشالله قسمت شما هم بشه
مامان بردیا
20 آبان 92 20:25
خدا خودش بچه هارو با دستاش نگه میداره
هیراد و عمه لیلاش
21 آبان 92 12:30
شکر خدا بخیر گذشته بود انشالله همیشه در پناه خدا سالم و سلامت باشی عزیزم مامانی شیطنت کوچولوها همیشه با اضطراب بزرگترها همراه هستش و نمیشه کاریش کرد
مرجان مامان آران و باران
21 آبان 92 17:21
ای وای عزیزمممممممممم خدارو شکر که بخیر گذشتتتتتتتتتتت خوب شد که توضیح دادی چون واقعا گیج شدیما
مامان ارشیا
25 آبان 92 16:09
ای وااااااااااااااااااااااای عزیزم خدارو شکر که سلامتی عزیزممراقب خودت و مامان مهربونت باش
مامان کارن و الیکا
2 آذر 92 13:05
سلام عزیزم من بچه هام با هم 17 ماه فاصله دارن سخت که بود ولی الان خوب شده دیگه به نظر من اگر بچه ی دوم می خوای بذار پسر گلت 5 سالش شد دوباره بچه دار شو بهتره موفق باشی عزیزم
مامان آرمينا
2 آذر 92 19:17
وااااااااي خدا رو شكر كه به خير گذشت و عرفان جون چيزيش نشد.زهره جون تند تند خاطراتت رو بنويس تا به زمان حالا برسي
مامان ارشیا
5 آذر 92 12:16
مامانی حلما
11 آذر 92 8:17
سلام مامانی خدارو شکر بخیر گذشت بهم سربزن . من آپم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عرفان جون می باشد