اولین باری که به کمک مامان با دو تا پاهای کوچولوت راه رفتی
بعدازظهر بابا حسین برای کنکور شدید درس میخوند و ما هم حوصله مون سر رفته بود و مونده بودیم کجا بریم که قرعه به نام مامان جون اینا در اومد و رفتیم خونه شون ؛ اونا هم انگاری دنیا رو بهشون داده باشی کلی باهات بازی کردن و نازت رو خریدن و خلاصه کلی بهت خوش گذروندن
بالاخره موفق شدیم بعد کلی تلاش و زحمت کمکت کنیم تا تنبل مامانی روی پاهای ناز کوچولش راه بره
خیلی خوشت اومده بود و ذوق زده شده بودی و خنده از روی لبات محو نمیشد و دوست داشتی همش راه بری ولی چون پاهای کوچولوت هنوز کم توان مامانی اجازه نداد زیاد راه ببرمت و گفت برای ستون فقراتت ضرر داره اما مگه شما کوتاه میومدی... آقا
شنبه 91/01/12
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی