عرفان عرفان ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

عرفان جون

سفر به شهر های همدان و کرمانشاه

1392/4/8 16:45
نویسنده : مامان زهره
392 بازدید
اشتراک گذاری

بخاطر اینکه قبلا با بابایی رفتیم همدان و خیلی بهمون خوش گذشت ؛ اینبار تصمیم گرفتیم با خاله زهرا و مامان جون و باباجون بریم همدان و کرمانشاه و کلی خوش بگذرونیم.

همگی با هم دوباره رفتیم همدان و این سفر فقط جای جدیدی که رفتیم سر قبر استرومردخای (لعنتی که ما بعدا از شخصیت کثیفش مطلع شدیم ) بود که طفلکی باباحسین داشت سرش رو به باد میداد و اصلا حواسش نبود و داشت توی حیاط قبرستونش با عمو مهدی تبادل اطلاعات میکرد و کار ناجوانمردانه این شخصیت کثیف رو بازگو میکرد که مسئول قبرستون عصبانی شد و بسمت باباحسین اومد و کم مونده بزنتش که انصافا باباحسین کوتاه اومد و قضیه ختم به خیر شد و منم خیلی نگران بودم برای بابایی و گل پسرم که بغل باباش بود؛ اینم شد خاطره که هم تلخ بود و هم شیرین , چون هر وقت یادمون میافتاد کلی میخندیدم.

بعد همدان عازم کرمانشاه شدیم البته بدون باباجون چون از همدان تنهایی برگشت تهران (انگاری بخاطر شیطنتهای عرفان و مهدی یار بهش خوش نگذشته بود ) ؛ کرمانشاه شهر نسبتا خوبی بود ولی هواش زیاد خوب نبود و اکثرا بادی بود ؛ خونمون ویلایی و خیلی دلباز بود و من از طرف اداره گرفته بودم و از اینکه جای خوبی بود و همه راضی بودن خیلی افتخار میکردم که گل پسر با حیاطش حال کرده بود و لذت میبرد و همش دوست داشت از پله های حیاط همش بالا و پایین بکنه.

جاهای دیدنی رفتیم مثل : کوه بیستون / طاق بستان / تپه مرصاد و خیلی خیلی خوش گذشت.

  عزیزدلم خیلی بهت خوش میگذشت ولی مریض شدی و بردیمت پیش بهترین دکتر اطفال که باباحسین از همکارش توی کرمانشاه پرسیده بود و نگرانیمون رفع شد و یه سرماخوردگی و دل درد سطحی داشتی ولی خیلی نازت زیاده عشقم و همش جیغ و داد راه میاندازی ولی نازت رو خریداریم عشقم.

 

" مارکوپولوی خوش اخلاق من "

 

 

 " عرفان و باباحسین در معبد آناهیتا "

 

 

" عرفان و مامان زهره در حسینیه امینی ها "

 

" عرفان با مامان جون و داداش مهدی یارش "

 

توی عکس پایین که جای عرفان خالیه ؛ عرفان پایین کوه بیستون کنار مامان جون در حال استراحت است و ما همه این بالا کنار بیستون در حال گشت و گزار هستیم . عرفانی جات این بالا بدجور خالیه

 

" باباحسین و عمو مهدی و داداش مهدی یار "

 

 

" عرفان و باباحسین و داداش مهدی یار در تپه مرصاد "

 

 

 "عرفان و مامان جون و مامان زهره در موزه مردم شناسی همدان "

 

" عرفان و داداشش در طاق بستان "

 

" مارکوپولوی خسته "

 

(91/06/03 تا 91/05/31)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نیلوفر
8 تیر 92 21:53
افرین به تو پسر خوب (مارکوپولوی خوش اخلاق)
ندامامان ویانا
9 تیر 92 0:08
سلام مامان زهره ...خوشحال می شم که با هم دوست باشیم. وای چه مارکوپولویی...خدا نگهش داره و همیشه موفق باشه.
مامان بهراد
9 تیر 92 14:39
بياين به وبلاگ پسرم به رأي شما نياز داره جشنواره بهار 92 آتليه سها آدرسش تو وبلاگ بهراد جان هست زودي بياين شماره عكس 728 بهراد صحرانورد
مامان آیسل
9 تیر 92 16:28
سلام آیسل تو جشنواره شرکت کرده لطفا کد321رو به شماره 20008080200 پیامک کنین با هرچندتا خط که میتونین بهمون رای بدین به رای شما نیاز داریم
مامان سانلی
9 تیر 92 18:48
سلام مامانی همیشه به سفر ایشاا.. همدان و کرمانشاه به ماهم خیلی خوش گذشت...فقط بدیه کرمانشاه اینه که جای زیادی برای اقامت نداره و فقط یدونه هتل داره... فدای عرفان عسل بشم که مریض شده مریضی بچه ها تو سفر خیلی سخته.. عکسها عالی بودن بوس برای هر دوتون
لاله
19 تیر 92 16:18
فدای این مارکوپولوی خسته
مامان کمیل و کیان
20 تیر 92 19:31
پیش ما نمیایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عرفان جون می باشد