عرفان عرفان ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

عرفان جون

سفر به شهر های همدان و کرمانشاه

بخاطر اینکه قبلا با بابایی رفتیم همدان و خیلی بهمون خوش گذشت ؛ اینبار تصمیم گرفتیم با خاله زهرا و مامان جون و باباجون بریم همدان و کرمانشاه و کلی خوش بگذرونیم. همگی با هم دوباره رفتیم همدان و این سفر فقط جای جدیدی که رفتیم سر قبر استرومردخای (لعنتی که ما بعدا از شخصیت کثیفش مطلع شدیم ) بود که طفلکی باباحسین داشت سرش رو به باد میداد و اصلا حواسش نبود و داشت توی حیاط قبرستونش با عمو مهدی تبادل اطلاعات میکرد و کار ناجوانمردانه این شخصیت کثیف رو بازگو میکرد که مسئول قبرستون عصبانی شد و بسمت باباحسین اومد و کم مونده بزنتش که انصافا باباحسین کوتاه اومد و قضیه ختم به خیر شد و منم خیلی نگران بودم برای بابایی و گل پسرم که بغل باباش بود؛ این...
8 تير 1392

ایستادن عرفان خان تنبلی

امروزم پسرم از میز گرفت و روی پاهای نازش ایستاد؛ ولی چون تعادل نداشت و پاهاش هنوز سُستن سریع نشست عزیزم انشاله همیشه پاهات استوار باشه و در راه رسیدن به اهدافت از ایستادن و راه رفتن هیچوقت خسته نشی عزیزم   (91/05/25)
8 تير 1392

چهار دست و پا رفتن گل پسر

عزیزم امروز دقیقا 9ماه و 2روزه که کنارمون هستی و به زندگیمون شادی و هیاهو دادی. عمو احمدت بابت دندون دار شدنت برات هدیه آدم آهنی خیلی نازی آورده که کلی چراغ و سر و صدا داره و جالب بود که به هوای اون شروع کردی چهاردست و پا رفتن ... من وبابایی شوکه شده بودیم چون خیلی تلاش میکردیم ولی حضرتعالی تنبلی میکردی و اصلا کوچکترین زحمتی به خودت نمیدادی یه کم تکون بخوری ... دست عمو درد نکنه که همیشه مارو شرمنده میکنه البته با سلیقه خوب سمیرا جون (زنعموی گرامت) و بانی خیر شدن که عرفان پسر راه بیافته و حداقل کمی چهار دست و پا حرکت کنه و آرزوشو به دلمون نذاره (چون همه میگفتن دیگه چهار دست و پا راه نمیره و یهو شروع میکنه به راه رفتن) ولی ما دوست ندا...
8 تير 1392

اولین سفر به مشهد مقدس و زیارت امام رضا (ع)

عزیزم جونم برات بگه ؛ چون بدجور دلم هوای زیارت امام رضا رو کرده بود بابا حسین گل  برامون بلیط هواپیما گرفت و عازم مشهد شدیم. خیلی خوشحال بودی و انگاری میدونستی چه جایی میخوام ببریمت و برای خودت دوست پیدا کرده بودی و با صندلی پشتی مون که خانم و آقایی جوون و با حوصله ای بودن بازی میکردی و ریسه میرفتی و با صدای بلندت کل هواپیمارو روی سرت گذاشته بودی. از بس خوش خنده  و خوش اخلاق بودی و دلبری کردی تا چشم خوردی و مریض شدی ؛ توی مشهد سرمای شدیدی خوردی و شدی ضدحال سفر ، مجبور شدیم بردیمت دکتر که اونم خدا خیرش بده کلی دارو و آمپول برات تجویز کرد ولی من و بابایی فقط شربت رو استفاده کردیم ( چون میدونستیم خود امام رضا دعوتمون ک...
8 تير 1392

دکتر عرفان خان تغییر کرد

چند وقته تصمیم داشتم دکترت رو که تاحالا تحت نظرش بودی رو بخاطر اخلاق تند و سن بالاش تغییر بدم ولی دکتر خوب جایگزینش رو پیدا نمی کردم تا بالاخره امروز موفق شدم و خانم دکتر مریم جوانمرد که هم مجرب و هم خوش اخلاقه شد دکتر متخصص عرفان گوگولی؛ امروز رفتیم خانوادگی پمطبش و ویزیت شدی و بابت قد و وزن و منحنی رشدت خیلی راضی بود و هدیه یه بادکنک سبز رنگ ناز مثل خودت بهت داد که خیلی خوشت اومده بود و ولش نمیکردی و دائما تو دهنت میکردی تا بابایی برات بادش کنه ... عزیزم از خدای مهربون میخوام که هیچوقت بیمار نشی و نیاز به دکتر نداشته باشی   (دوشنبه 91/05/02 ) ...
6 تير 1392

سفر به شهر همدان

ا مروز راهی همدان شدیم و خیلی خوشحالم چون 2هفته مرخصی گرفتم تا بیشتر کنار عزیزام باشم و دست بابایی بی بلا که برامون هتل باباطاهر رو رزرو کرده بود ؛ جاهایی که رفتیم : غار علیصدر که بخاطر تاریکیش زیاد خوشت نیومده بود و بیقرار بودی ؛ لالجین رفتیم و کلی سفال خریدیم و تو هم سرحال بودی و با مامان همکاری میکردی ؛ آرامگاه بوعلی سینا و باباطاهر عریان عکس خانوادگی گرفتیم و ... خیلی جاها رفتیم و خوش گذروندیم ولی برگشتنی روز چهارشنبه (91/04/29) از روی تخت افتادی و صورت ماهت و دماغ کوچولوت زخم شد و کل خوشی سفر رو از بین برد... عزیزم خیلی شیطون شدی و نگرانتم ... خدایا همه کوچولوها رو در پناه خودت داشته باش و عرفان منم بین اونا ...
5 تير 1392

سینه خیز رفتن گل پسر تنبل

عزیزدلم کلی تلاش کرد که بتونه سینه خیز بره ولی نتونست و فقط ژستش رو گرفته بود و کلی خنده دار شده بود چون وقتی ناامید میشد سریع شروع میکرد گریه و زاری ... تازه وقتی دستش میموند زیرش میترسید و تموم چشماش رو باز میکرد و بازم گریه میکرد ولی اینبار از ترسش ... ما میخندیدم و خوشحال بودیم بابت ژست سینه خیز رفتنت ... فدای تو با ناز و اداهای نی نی گونه ات ولی بالاخره سینه خیز رفتن رو شروع کردی (جمعه 91/04/09) ...
5 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عرفان جون می باشد