عرفان عرفان ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

عرفان جون

شیطنت جدید عزیزکم

1392/5/27 0:45
نویسنده : مامان زهره
386 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح بعد از صبحانه خوردن و کلی بازی کردن ؛ بالاخره موقع رسیدن به کارهای خونه رسید و من رفتم آشپزخونه و مشغول مرتب کردن وسایل بودم که شما وارد شدی و در کابینت اولی رو باز کردی و منم که خیالم راحت بود که همه وسالی پلاستیکی ها اونجاست به کارم ادامه دادم و یهو دیدم ناپدید شدی و دنبالت گشتم دیدم یه سبد برداشتی و در حال فرار کردن بسمت اتاق خوابی.

تا گفتم وایسا دویدنت شدیدتر شد و در حال  ریسه رفتن فرار میکردی ... وای که دیدن این صحنه چه لذتی داشت ... پسر شیطونم عاشقتم عزیزم

 

 

 

 

 

عرفان شیطونکم ؛ عاشقتم مامانی

 

(پنجشنبه 91/09/30)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مريم مامان نيكان
27 مرداد 92 11:07
واي عزيزم چه بانمك اگه اونجا بودم درسته قورتش ميدادم در حين فرار
مامان ارشیا
27 مرداد 92 15:30
تازه کجاش دیدی مامان خانم صبر کن یه کارایی میکنن این بچه ها که از فرط شادی اشک میریزی هنوز قسمتهای قشنگ زندگی مونده
مامان ارشیا
27 مرداد 92 15:34
عزیز دل خاله مبارک باشه یک ساله شدنت به مامان مهربونت بگو تاریخ دقیق سن شما رو تو قسمت بالای وبلاگت درست کنه ......
مامان بردیا
28 مرداد 92 11:48
ای جونم چقده بامزه شده هاخیلی کاراشون تو این سن بامزست تا 2سالگی اوج خوردنشون کلی بخورش بجای من
mari
29 مرداد 92 10:17
شیطون بلا
نگاری
29 مرداد 92 14:35
اخیییی حالا انگار می خواسته با سبد چی کار کنه راستی مامانی عکسها باز نشد
مامان فتانه
29 مرداد 92 22:41
ای جانم چه شیطون شده جا داره مامانی تا خیلی چیزارو ببینیخانمی پیش ما هم بیاین
صفورا مامان آوا
30 مرداد 92 9:02
ای جااااااانم عزیییییییزم حالا سبد چی بوده که اینقدر براش ذوق زده
بهار مامانه برسام
30 مرداد 92 23:20
سلام خانمی قربونت شم عزیزم که انقدر مهربونی و به ما لطف داری جونم نی نی ناز و خوشمل رو نمیگی ما میام هام میکنیم.... هزار ماشالله به این نی نی ناز گلم میبینی تو رو خدا واکسن هم شده کیمیا.....امان از بی برنامگی مملکت ما به خدا وقت اصلا ارزش نداره واسه کسایی که کارمون به اونها ربط داره جون آدمیزاد هم انگار اینجا دیگه قیمتی نداره خدا خودش نی نی های ما رو حفظ کنه خانمی منم دیروز با کلی سختی بالاخره موفق شدم ولی انقدر خانمه بد زد پای برسام رو که هم کبود شده هم متورم من قبلا تا حالا ندیده بودم دکتر برسام اینطوری واکسن بزنه این اولین بار بود که برسام رو بردم خانه ی بهداشت و به خدا خیلی خیلی پشیمونم متاسفانه دکتر خودش قطره ی فلج اطفالش رو نداشت وگرنه میبرم همونجا مثل همیشه طفلی پسری از دیروز پاش خیلی درد میکنه............. ممنونم که به ما لطف میکنی و بهمون سر میزنی نی نی خوشمل شما براش مشکلی پیش نیومد مثل برسام؟ برسام هم دستش رو خانم پرستاره بد زد هم پاش رو طفلی پسرم خیلی اذیت شد ولی انقدر صبوره اصلا گریه نکرد ولی از دیروز جیگرم کبابِ واسش نمیتونه راحت راه بره میخواد بشینه و پاشه هم خیلی اذیت میشه من نمیدونم چرا یکی رو نمیزارن که درست واکسن بزنه واکسن های قبلی برسام رو دکتر خودش براش زد فقط واکسن یک سالگیش رو دکتر مقیمی زد انقدر خوب بهش میزدن که اصلا جای سوزن نمیموند و به هیچ وجه کبود یا قرمز هم نمیشد درسته هزینه ش یه کم بالا در می یومد ولی به خدا ارزش داشت همینکه پسری اذیت نمیشد یه دنیا ارزش داره..... خانمِ انقدر مثلا کارش رو بلد بود دیروز به من میگه پسرت رو بردی خونه کمپرس گرم رو پاش بزار من بهش گفتم تا جایی که یادمه دکترش همیشه به من میگفت روز اول کمپرس سر و روز دوم کمپرس گرم باید بزاریم...اینو که بهش گفتم انگار بهش فحش دادم با یه حالتی گفت خانم من دارم بهت میگم کمپـــــــــــــــرس گــــــــــــــرم متوجه شدی....!!!!!! منم هیچی نگفتم و اومدم خونه هر چی فکر کردم یادم بود روز اول سرد بود بعد گرم ولی ترسیدم اشتباه کنم به حرف اون خانم کمپرس گرم کردم چشمت روز بد نبینه طفلی برسام بیشتر اذیت شد واسه همین حماقت اون خانم بود خدا ازش نگذره مامانم مطمئنم کرد که باید کمپرس سرد بزارم خلاصه نصف روز طفلی پسری رو به خاطر اشتباه یه پرستار گیج حسابی اذیت کردم
مرجان مامان آران
31 مرداد 92 12:06
اخییی نازی ماشالااا چه شیطون شدهههههههه
persian mom
31 مرداد 92 13:38
الهی شیطونک راستی ما خودمون شمالیم
مامان حسام كوچولو
31 مرداد 92 16:39
ماشالله ه ايين شيطون بلا
ثریا
31 مرداد 92 23:34
سلام من عاشق این شیطنت تاشونم خدا حفظش کنه ماشالله چه نازتر شده
هیراد و عمه لیلاش
2 شهریور 92 19:39
فدای شیطنتت عزیز دلم
نازنین
4 شهریور 92 16:24
از طرف نیکو به دوست جونی خوشگلش: برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه که زیبایش میدانی آرزو میکنم...
مامان آیسل
4 شهریور 92 16:55
آی پسر شیطون خوب دل میبری با این کارات بلاچه
مرجان مامان آران
10 شهریور 92 17:20
اخییی عزیزمم هزار ماشالااا گل پسر ناززززززز
مامان مهرنگار
19 شهریور 92 0:23
جونم عرفان.پسر با نمک مون عزیزم من شمارو قبلا لینک کردم ولی توی لینک شما نبودم چراااااا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عرفان جون می باشد