سفر مجدد گل پسرم به جزیزه مرجانی کیش
امروز عرفان خان برای بار دوم و در پانزده ماهگی بهمراه مامان جون و باباجون و باباحسین و ساعت 2 بسمت کیش پرواز کرد و من بحدی استرس داشتم که توی هواپیما نمونی و اذیت کنی که نگو ... خداروشکر چون مامان جون همراهمون بود و طرز خوابوندنت رو توی موارد خاص بهتر از من بلد بود بمحض ورودمون و نشستن روی صندلیهامون با قلق خاصش که لالایی گفتن به زبون ترکی هستش خوابوندنت و منم نفس راحتی کشیدم و کلی بهم خوش گذشت... ولی بنده خدا مامان جون کل مسیر روی دستاش خوابوندت که یه وقت بدخواب نشی و کلی شرمنده اش شدم ولی چه کنم دیگه ...
بعد از اینکه بسلامتی رسیدیم و وسایلهارو جابجا کردیم رفتیم سواحل مرجانی ولی خیلی ناراحت شدیم چون جزر و مد باعث شده سطح آب خیلی کم بشه و اصلا دیگه جذابیتی نداشت و هوا هم تاریک شده بود و عرفان خان خوشش نمی یومد اونجا باشیم. بعد از چند تا عکس یادگاری اومدیم کنار ساحل و روی آلاچیق نشستیم و حسابی بدوبدو کردی و یه لحظه ام آروم و قرار نداشتی عشقم... باباحسین براش چیپس خرید و کلی ذوق کرده بود چون وقتی میخورد صدای چخ چخ میداد و ریسه میرفت عزیزکم ...
جاهایی که رفتیم :
پاساژ پانیذ - هایپر مارکت ( بستنی خوردی و کل لباسهای خودت و منو دیدنی کرده بودی عزیزم) - پارک دلفین ها ( اصلا خوشت نیومده بود و بمحض سوت زدن تماشاچی ها از شدت گریه نفست بند میومد و ما هم اصلا چیزی از شوی دلفین ها متوجه نشدیم چون در حال رسیدگی به امورات جنابعالی بودیم) - آکوریوم آب شور ( از دیدن ماهی ها خیلی هیجان زده شده بودی و خیلی خوشت اومد ) - باغ پرندگان ( خیلی لذت بردی و دائما در حال نشون دادن پرنده ها یا هموم جوجوی خودت به ما بودی عزیزم) - کلاسیک شو (خیلی قر داشت و حسابی حال کردی رقاص کوچولوی مامان )- رستوران عمو اکبر - پاساژ پردیس - پاندا - زیتون - کشتی نوید (بخاطر طوفانی بودن دریا کنسل شد و ضدحال بدی بود ) - پرشین شو (البته بدون عرفان جون و باباجون و مامان جون زیاد حال نداد )- پاساژ عربها و در آخر پدیده شاندیز
خیلی خیلی خوش گذشت و میخواست سفر بیاد موندنی بشه ولی متاسفانه از پروزا جا موندیم و بخاطر کم کاری و عدم همکاری پرسنل فرودگاه کیش هزینه خیلی گزافی بیهوده از جیبمون رفت و خیلی ضدحال خوردیم ولی خدا بهمون رحم کرد تقریبا 2ساعت بعد با یه پروازی که جای خالی داشت برگشتیم والا خیلی بدتر میشد...
( 26- 91/10/23 )